گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شفاءالغرام باخبارالبلدالحرام
جلد اول
مقدّمه‌





ص: 15
کتاب «شفاء الغرام بأخبار البلد الحرام»، پس از کتاب‌های «أخبار مکّه ازرقی» (1) و «أخبار مکّه فاکهی» (2) از معتبرترین کتاب‌ها در تاریخ مکّه مکرّمه است. علّامه ابوطیب تقی‌الدین محمد حسنی فاسی مکّی مالکی که سلسله نسب او به حسن‌بن علی‌بن ابی‌طالب علیه السلام می‌رسد از اشراف و تاریخ‌نویسان مشهور حجاز است که در سال 775 ه. ق در مکّه مکرّمه به‌دنیا آمده و در سال 832 ه. ق نیز پس از انجام عمره در بیست و هفتم ماه مبارک رمضان در همان شهر از دار دنیا رفته است.
وی تألیفات ارزشمندی دارد که یکی از آنها همین کتاب «شفاءالغرام بأخبار البلدالحرام» است که از دقت و محتوای تاریخی غنی برخوردار می‌باشد.
فاسی کتاب خود را در چهل باب تنظیم نموده و از دوره جاهلی تا زمان خود آنچه را که به تاریخ مکه مربوط می‌شود ذکر کرده است.
گرچه می‌توان گفت: اساس و ریشه کتاب برگرفته از دو کتاب پیش‌گفته یعنی «أخبار مکّه أزرقی» و «أخبار مکّه فاکهی» است، لیکن به دلیل اینکه او خود از علم و دانش بهره‌مند بوده و با دانشمندان هم‌عصر خود نیز محشور بوده است، طبعاً مطالب


1- ابوالولید ازرقی، متوفی حدود 250 ه. ق.
2- عبداللَّه محمدبن اسحاق فاکهی، متوفی حدود 280 ه. ق.

ص: 16
دیگری نیز بر آنها افزوده و می‌توان گفت ویژگی‌های خاص خود را داراست.
طبیعی است که تاریخ‌نگاران در استفاده از منابع تاریخی گاهی از روایات غیر معتبر نیز بهره گرفته‌اند که فرهیختگان و اندیشمندان در استناد به آنها باید دقت لازم را مبذول دارند.
معاونت آموزش و پژوهش بعثه مقام معظم رهبری در راستای وظایف خود به‌منظور فراهم آوردن زمینه برای محققان و پژوهشگران کشور اقدام به ترجمه این اثر تاریخی نمود که امید است مورد توجه دانش‌پژوهان و علاقمندان به اینگونه آثار قرار گیرد.
این کتاب توسط یک گروه از محققان، مورد تحقیق قرار گرفته که نظرات آنان در مقدمه و پاورقی‌های کتاب آمده است و طبیعی است که مرکز تحقیقات حج در قبال آن و نظرات آنها هیچگونه مسؤولیتی ندارد.
از برادر محترم آقای محمّد مقدس که زحمت ترجمه این اثر را برعهده گرفتند و نیز از حضرات آقایان: مهدی سرحدی، علی ورسه‌ای و علی اکبر امامی که ویراستاری و مقابله و تصحیح کتاب را انجام داده‌اند و از واحد کامپیوتر مرکز تحقیقات حج، صمیمانه تشکر و سپاسگزاری نموده، توفیق همگان را از خداوند متعال مسألت دارم.
معاون آموزش و پژوهش
بعثه مقام معظم رهبری
ص: 17
پیشگفتار محقّقان‌

- 1-
به نام خداوند بخشاینده مهربان.
و سپاس خدای را که پروردگار جهانیان است.
اینک کتاب «شفاء الغرام بأخبار البلد الحرام» برای نخستین بار، به صورتی نو و در قالبی آراسته، با شرح و توضیحات و اصلاحات سودمندِ گروهی از کارشناسان و استادانی که کار نظارت بر چاپ و تنظیم شرح و توضیحات ارائه شده و اصلاح خطاها و لغزش‌های نسخه خطّی آن را بر عهده داشته و تلاش و کوشش فراوانی در انتشار آن به عمل آورده‌اند، پیش روی شماست.
- 2-
در چاپ و انتشار این کتاب، نسخه خطّی منحصر به فردی در کتابخانه مصر (دارالکتب المصریّه) با شماره عمومی 7484 و شماره اختصاصی «504 تاریخ» اساس کار قرار گرفته که از این پس به نحو اختصار با حرف «ک» نشان داده می‌شود. ابتدا با کمک‌های ارزشمند استادان گرامی آقایان: احمد رامی، محمّد ابوالفضل ابراهیم و فؤاد سید، نسخه تصویری کاملی از آن را که 394 برگ از قطع متوسّط است، تهیه کردیم و

ص: 18
آنگاه به وسیله «محمّد بن مصطفی دیار بکری» از روی آن استنساخ شد. این نسخه جز جمله‌ای که در پایان آن آمده، تاریخ نگارش ندارد؛ جمله مزبور این است:
«به یاری و فضل پروردگار، در روز مبارک آخر ماه ربیع‌الأول، به دست نیازمندترین بندگان خدا؛ محمّدبن مصطفی دیار بکری- عفا اللَّه عنهم- به پایان رسید.»
و در نخستین برگ این کتاب آمده است:
«سپاس تنها خدای را سزا است. از عطاهای خداوند متعال به بنده‌اش محمّد بن محمّد سقّاف- عفا اللَّه عنهم- 1238 ه.»
عکسبرداری از این کتاب، در سال 1955 م. با نظارت بخش عکس‌برداریِ کتابخانه مصر صورت گرفته است.
نسخه خطّی دیگری نیز، که از روی همین نسخه استنساخ شده و در مکه نگهداری می‌شود، مورد استفاده قرار گرفت. این نسخه را شیخ عبدالستار دهلوی در دو جلد بزرگ به قلم آورده است؛ جلد اوّل در 638 برگ با قطع متوسّط گنجانیده شده که در پایان آن عبارت زیر آمده است:
«بخش اوّل از این کتاب، با به آخر رسیدنِ باب بیست و پنجم پایان یافت. پس از آن بخش دوّم- با تقسیم‌بندی کاتب- خواهد آمد. سپاس تنها خدای را سزا است و سلام و درود بر آخرین پیامبر و یاران او!»
در برگ نخستِ جلد دوّم کتاب، که با فهرستی از مطالب آن آغاز می‌شود، چنین آمده است:
«این بخش دوم از «شفاء الغرام بأخبار البلد الحرام»، تألیف امام علّامه، حافظ أبوطیّب تقی‌الدین محمّدبن شهاب‌الدین أبوالعباس محمد بن علی فاسی حسنی مکّی مالکی است. خداوند او را غریق رحمت سازد و ما را از دانشش بهره‌مند گرداند، آمین!»
ص: 19
و پس از آن چهار سطر زیر آمده است:
«به ضمیمه ادامه‌ای مختصر از سوی کاتب درباره کارگزاران مکّه پس از مؤلّف رحمه الله تا تاریخ کتابت، همراه با زندگینامه مؤلّف اصلی در پایان در 335 صفحه به اضافه ضمیمه‌ای که از صفحه 336 تا 378 را در بر گرفته و در پایان بخش دوم نوشته شده است: در پایانِ نسخه‌ای که از آن استنساخ شده، چنین آمده است: «به یاری و فضل پروردگار در روز مبارکی چون آخر ماه ربیع‌الأول به خط علّامه دهر و یگانه عصر، محمّد بن مصطفی دیار بکری- عفا اللَّه عنهم- پایان گرفت.» (1)
و در ابتدای ضمیمه (ذیل) آمده است:
«کتابت این نسخه شریفه همراه با ضمیمه آن به وسیله کمترین بندگان و نیازمندترین آنها، مقیم در امّ‌القری، عبدالستار صدیقی حنفی، فرزند مرحوم شیخ عبدالوهاب مکّیِ بکری، روز جمعه بیست وسوم ربیع‌الأول، یک هزار وسیصد و سی و پنج از روی نسخه کتابخانه مصر در مصر به انجام رسید.»
این ضمیمه با شرح حالی از مؤلّف- در حدّ توان نویسنده- آغاز می‌گردد و پس از آن، به ذکر اخبار مکّه بعد از «فاسی» تا زمان استنساخ؛ یعنی سال هزار و سیصد و سی و پنج هجری قمری پرداخته می‌شود.
بدین ترتیب روشن می‌شود که این نسخه (نسخه دوّم) از همان نسخه اوّل (مربوط به مصر) استنساخ شده، از این پس با حرف «م» نشان می‌دهیم. این نسخه را آقای شیخ عبدالوهاب دهلوی- که خداوند نگاهدارش باد و به وی پاداش نیک دهاد!- در اختیارمان قرار داد. هر دو نسخه، خط بسیار بدی دارند و پر از نقص، تحریف و تصحیف و خطایند. از این رو برای تصحیح و اصلاح متن آن، علاوه بر صدها نوشته تاریخی،

1- از آنجا که این عبارت با عبارت پایانی نسخه «ک» متفاوت است، احتمال استنساخ از عین این نسخه، ضعیف است و نمی‌توان به طور قطع مطلب محقّقان را پذیرفت، «مترجم».

ص: 20
لغوی، ادبی، فقهی و شرعی، به ناچار بر شمار بسیاری از کتاب‌های خطی و چاپی دیگر تکیه کردیم و از آنها یاری جستیم.
شیخ سلیمان صنیع مدیر «مکتبة الحرم المکّی» در تنظیم برخی یادداشت‌های مربوط به رجال حدیث با ما همکاری کرد.
شیخ محمّد نصیف از بزرگان و علمای جدّه نیز نسخه خطّی ارزشمند خود از کتاب «إفادة الأنام بأخبار البلد الحرام» تألیف شیخ غازی را برای کمک به ویرایش کتاب (شفاء الغرام) و تحقیق در متن و اصلاح روایتی آن، در اختیارمان قرار داد.
ما برای مقابله این دو نسخه خطّی «شفاء الغرام بأخبار البلد الحرام»؛ یعنی نسخه «ک» و نسخه «م» با یکدیگر و نیز به منظور مقایسه سطر به سطر محتویات آنها با صدها کتاب چاپی و خطی، تلاش و کوشش بسیار به عمل آوردیم.
در اصلاح متن این نسخه‌ها، از کتاب «منتخب شفاء الغرام بأخبار البلد الحرام» چاپ 1880 م. اروپا نیز بهره گرفتیم.
این کتاب را به چهار نقشه آراستیم که آقای جلال جویلی از روزنامه «الأهرام» با یاری گرفتن از نقشه‌های هفده‌گانه اداره نقشه‌برداری که از حجاز و عربستان تهیّه کرده و نیز با استفاده از اطلس‌های فرنگی ونقشه‌های جدیدی که شرکت آرامکو تهیّه کرده، رسم کرده است. در اینجا از فرصت استفاده کرده از دست‌اندرکاران اداره نقشه‌برداری به خاطر چاپ نقشه و ارائه این اسناد گرانقدر درباره عربستان، سپاسگزاری می‌کنیم. (1) در پایان هر «جلد»، فهرست جامعی از باب‌های مطرح شده آورده‌ایم و در پایان کتاب نیز فهرست‌های کاملی از نام‌ها و جای‌ها، پیوست کرده‌ایم. (2) تدارک همه‌جانبه و تلاش و کوشش پیگیر برای ارائه مراتب علمی و شایستگی این اثر، از جمله دلایل تأخیر در انتشار کتاب بوده است؛ به ویژه آنکه (همچنانکه اشاره شد)

1- متأسّفانه در هیچ‌یک از دو جلد چاپی این اثر، نقشه‌ای دیده نشد، «مترجم».
2- این وعده نیز تحقّق پیدا نکرده و اثری از فهرست جامع و فهرست اعلام در متن اصلی این دو جلد چاپی، یافت نشد، «مترجم».

ص: 21
هر دو نسخه خطی دارای خط بسیار بد و خطاها و لغزش‌ها و کاستی‌های فراوان و نیز ابیات شعری تحریف شده است که لازم آمد در مورد هر یک تأمّل و تحقیق کافی، صورت گیرد. به‌ویژه آنکه بسیاری از شواهد شعری- که بیشتر زبان عامیانه نیز دارند- از هر گونه فایده‌ای خالی‌اند.
- 3-
کتابِ «شفاء الغرام بأخبار البلد الحرام» کتابی ارزشمند و بسیار مفید است که اخبار مکّه با تفصیل بسیار و فراگیری گسترده و دقّت نظر فراوان در آن گرد آمده و پس از کتاب «ازرقی» (1) و «فاکهی» (2) از جمله منابع دست اول در موضوع خود به شمار می‌رود.
«فاسی» کتاب خود را در چهل باب مرتّب کرده و در آنها به تمامی آنچه- از دوران جاهلی تا زمان خود- به نحوی به تاریخ مکّه مربوط می‌شود، پرداخته است و نیز تاریخ تأسیس و ساخت و عمارت مسجدالحرام را در زمان‌های گوناگون و همچنین ویژگی‌های جغرافیایی تاریخی، سیاسی و اجتماعی جزیرة العرب را در همه دوره‌های تاریخی بیان کرده و به فضایل کعبه و اعمال مربوط به آن و اماکن مقدّس مکّه و اطراف آن، اشاره نموده است. نیز تاریخ مکّه را در زمان جاهلیّت رقم زده و از آثار بنا شده در مکّه و اطراف آن؛ از جمله مکتب‌خانه‌ها، نوانخانه‌ها و ... سخن رانده و هر آنچه درباره کارگزاران مکّه در دوره اسلامی می‌دانسته، به طور اجمال بر مطالب کتاب خود افزوده است. در ضمن درباره ابعاد و اندازه کعبه و مسجدالحرام مطلب نوشته و انواع

1- أبوالولید ازرقی صاحب کتاب «اخبار مکّة و ما جاء فیها من‌الآثار» است که حدود سال 250 ه. ق. وفات یافته است. این کتاب مورد استناد بیشتر تاریخ‌نگاران در دوره‌های بعدی قرارگرفته و بسیاری از ایشان آن را خلاصه کرده‌اند.
2- کتاب «فاکهی» یعنی «تاریخ مکّه» از جمله کتاب‌های بنیادی است که «فاسی» نویسنده کتاب مورد نظر ما بر آن تکیه کرده و از آن بهره گرفته است. از این کتاب نسخه‌هایی در اروپا یافت شده و هم در آنجا، گزیده‌هایی از آن به چاپ رسیده است. نام کامل مؤلّف: «عبداللَّه محمّدبن اسحاق فاکهی» و در گذشته حدود 280 ه. ق. است.

ص: 22
دانستنی‌های سودمند و حوادث تاریخی را- که «ازرقی» و «فاکهی» (در گذشته 280 ق.) در کتاب‌های خود نیاورده‌اند- گرد آورده است.
فاسی خود می‌گوید: پایه‌های اصلی کتابش را بر مبنای گفته‌های آن دو استوار کرده است. در کتاب «محمّدبن اسحاق‌بن عباس مکّی فاکهی» مطالب مفید بسیاری است که در کتاب ازرقی یافت نمی‌شود. «ازرقی» و «فاکهی» هر دو در سده سوّم هجری- البته «فاکهی» اندکی دیرتر از ازرقی- زیسته‌اند و پس از ایشان درباره تاریخ مکّه و کارگزاران آن و فضیلت‌هایی که دارد، جز شماری اندک، کتابی به رشته تحریر درنیامد تا اینکه «فاسی» این کتاب را- که منبع بسیار ارزشمندی در تاریخ مکّه به ویژه در فاصله زمانی قرن چهارم تا نهم هجری به شمار می‌آید- نوشت.
«فاسی» به کتاب خود، نظمی مناسب بخشید و در آن از مکّه و حرم، روایات مربوط به آن، توصیف کعبه و عمارت آن، مصلّای پیامبر صلی الله علیه و آله در کعبه، ثواب درآمدن به خانه کعبه و فضایل و آیات مربوط به آن، اخبار «حجرالأسود» و «ملتزم» (1) و جایگاه‌های مقدس مکّه و مقام ابراهیم و حجر اسماعیل سخن گفته و از توسعه مسجدالحرام و بنای آن و توصیف ستون‌ها و سقف‌ها و ایوان‌ها و آویزها و درها و منبرهای آن و از اخبار زمزم و جاهایی که با مناسک حج پیوند دارند و مکتب‌ها و نوانخانه‌ها و سقاخانه‌ها و چشمه‌ها و ... که در مکّه بنا گردیده، صحبت کرده است.
همچنین از اخبار مکّه در زمان جاهلیّت و در عهد حضرت ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام سخن به میان آورده و فرزندان اسماعیل را برشمرده و از ولایت خاندان «معدبن عدنان» بر مکّه و ولایت «جُرهم» و «خُزاعه» و «قریش» دادِ سخن داده و بدین ترتیب چیزی از اخبار مکّه در زمان جاهلیّت فروگذار نکرده است، همچنین به مناسبت، به اخبار «بنی‌قُصَیّ» و کارهای ماندگار آنان در زمان جاهلیّت و به سخاوتمندان و فرمانروایان قریش در جاهلیّت نیز پرداخته و پس از آن به فتح مکّه و کارگزاران آن در دوره اسلامی و اخبار مکّه پس از پیامبر صلی الله علیه و آله اشاره کرده است. سرانجام در باب چهلم از بت‌های پیرامون

1- ملتزم موضعی است نزدیک رکن یمانی که حاجتمندان در آنجا دعا می‌کنند. لغت نامه دهخدا.

ص: 23
مکّه، اخبار بازارهای مکّه در جاهلیّت و اسلام سخن رانده و با این باب، کتاب ارزشمند خود را به پایان برده است.
اهمیّت و ارزش این کتاب، در همین فراگیری و گستره اخبار و اطلاعات مربوط به مکّه است که پس از «ازرقی» و «فاکهی»، کسی آنها را گرد نیاورده است.
تاریخ‌نگارانی که پس از «فاسی» آمدند و به اخبار مکّه و بیت‌اللَّه‌الحرام پرداختند، تحت تأثیر وی قرار داشتند؛ از جمله مورّخ مشهور، جمال‌الدین محمّدبن ظهیره قرشی در کتاب خود «الجامع اللطیف فی فضل مکّة وأهلها وبناء البیت الشریف» اخبار مکّه را تا سال 950 ه. ق. یعنی سال پایان تألیف کتاب، در آن گنجانده است. همچنین علّامه قطب‌الدین حنفی (در گذشته 988 ه. ق.) در کتاب خود «تاریخ القطبی» به نام «الإعلام بأعلام بیت‌اللَّه‌الحرام» که او نیز اخبار مربوط به مکّه را تا سال تألیف؛ یعنی 984 ه. ق.
گردآورده است.
آنچه بر اهمیّت این کتاب افزوده، وجود مطالب نقل شده از کتاب‌های خطی نایاب در لابه‌لای آن است.
لازم نمی‌بینیم تلاش و کوشش‌هایی که در راهِ عرضه کتاب به این شکل، افزودن پاورقی‌ها، ضبط اعلام و تحقیق در متن آن و نیز شرح شواهد شعری و دیگر خدمات علمی، صورت گرفته را یک به یک برشماریم.
از خدای متعال می‌خواهیم ما را به آنچه صواب است رهنمون سازد و به راه راست هدایت کند. تنها از او توفیق می‌جوییم و به درگاهش روی می‌آوریم و به سوی او رهسپاریم.
گروه محقّقان
ص: 24
صفحه سفید
ص: 25
شرح حال مؤلّف کتاب‌

فاسی در نوشته‌ای با عنوان «ذیل کتاب التقیید بمعرفة رواة السنن والأسانید لابن نقطه» (1) شرح حالی از خود آورده که در آن خود را چنین معرفی می‌کند:
«محمّدبن احمدبن علی‌بن محمّدبن محمّدبن‌عبدالرحمن عوف‌بن احمدبن علی بن عبدالرحمن بن عبداللَّه بن علی بن حمزة بن میمون بن ابراهیم بن علی بن عبداللَّه بن ادریس‌بن حسن‌بن حسن سبطبن علی‌بن ابی‌طالب- کرم‌اللَّه وجهه- حسنی‌فاسی مکّی.»
سید عبدالستار دهلوی صدیقی حنفی بکری مکّی در ذکر نسب وی می‌گوید:
امام حافظ علّامه ابوطیب تقی‌الدین محمّدبن شهاب‌الدین ابی‌العباس احمدبن علی حسنی فاسی مکی مالکی تاریخ‌نگار مشهوری است.
«فاسی» ملقّب به تقی‌الدین بود و کنیه «ابوالطیب» داشت و در مکه مکرّمه قاضی شرع مالکی‌ها بود. او در شب جمعه بیستم ربیع‌الأوّل سال 775 (2) در مکّه مکرّمه به دنیا آمد و همان‌جا بزرگ شد و در محضر علما و فضلای این شهر مقدس، دانش آموخت و


1- همچنین در کتاب «العقد الثمین» شرح حال مفصل و مفیدی از خود آورده است؛ در حاشیه نسخه خطی کتاب «شفاء الغرام بأخبار البلد الحرام» نیز شرح حال مفصّلی از وی آمده است.
2- همین‌جا یادآوری می‌شود که مبنای سال‌شمار در این کتاب، همواره هجری قمری است، مگر آنجا که به‌خلافِ آن تصریح شده باشد.

ص: 26
به حدیث پرداخت. کتاب‌های بسیاری خواند و شنید و احادیث زیادی روایت کرد و بسیاری از علمای بزرگ به او اجازه نقل حدیث دادند. وی نزد ایشان درس خواند و از آنها توشه برگرفت. از میان استادان او، افراد زیر را می‌توان نام برد:
1- علامه جمال‌الدین محمّدبن عبداللَّه‌بن ظهیره قرشی مخزومیِ مکی، قاضی مکّه. (1) 2- جدّ مادری وی کمال‌الدین ابوالفضل محمّدبن احمد نویری شافعی، قاضی‌القضاة و خطیب مکّه، روحانی حجاز و تاریخ‌نگار مشهور.
3- فرزند جدّ مادری (ردیف 2)؛ یعنی دایی مؤلف محب‌الدین نویری قاضی حرمین.
4- امام ابوالمعالی عبداللَّه‌بن عمر صوفی.
59- علّامه لغوی مجدالدین محمدبن یعقوب شیرازی فیروزآبادی (729- 817) قاضی یمن و صاحب «قاموس المحیط». (2) 6- علّامه شیخ کمال‌الدین محمّد دمیریِ مصریِ شافعی و سپس مالکی، مؤلف و مفتی، در گذشته 808 ه. ق.
7- علّامه ابراهیم‌بن محمّد دمشقیِ صوفی، معروف به برهان.
8- ابن‌خلدون، تاریخ‌نگار مشهور، در گذشته سال 808، صاحب مقدّمه مشهور و کتاب تاریخی «العِبَر».
9- امام شهاب احمد علایی.
«فاسی» از بسیاری از عالمان بزرگوار دیگر نیز نقل روایت کرده است. مؤلّف «شفاء الغرام» غالباً از دو نفر؛ یعنی امام ابو احمد برهان ابراهیم‌بن محمّد لخمی و نیز امام ابوالفرج جلال عبدالرحمن‌بن احمد عربی روایت می‌کند. همچنین او نزد بسیاری از

1- او یکی از اجداد ابن‌ظهیره تاریخ‌نگار و صاحب کتاب «الجامع اللطیف فی فضل مکّة وأهلها وبناء البیت الشریف» است که به سال 950 تألیف یافته است.
2- نک: المقری، ازهار الریاض فی اخبار القاضی عیاض، ج 3، ص 39

ص: 27
شیوخ دوره خود و علمای روزگارش، تحصیل دانش کرده‌است. او معاصر شیخ‌الإسلام ابوالفضل احمدبن علی‌بن حجر عسقلانی مصریِ مشهور، صاحب کتاب «فتح الباری» در گذشته سال 852 است.
«فاسی» در کتاب خود «شفاءالغرام» (1) گفته است که او قاضی‌القضات مالکی‌ها در مکّه بوده و در سال 814 در سال‌های آغازین بنای مدرسه سلطان ملک منصور، در مکّه و در همین مدرسه به تدریس فقه مشغول شد و همه هفته روزهای چهارشنبه و پنجشنبه در فاصله ظهر تا عصر تدریس می‌کرد.
فاسی تألیفات ارزشمند و مشهوری دارد که مهم‌ترین آنها از این قرار است:
1- کتاب حاضر (شفاء الغرام بأخبار البلد الحرام).
2- تاریخ بزرگ و مفصل وی با عنوان: «العِقد الثمین فی تاریخ البلد الأمین» که در چهار جلد بزرگ است و چندین نسخه خطی از آن در «دارالکتب المصریه» موجود است. در این تألیف، زندگی‌نامه کارگزاران، علما، بزرگان و ادبای مکه از آغاز پیدایش اسلام تا زمان وی، گرد آمده و بر اساس حروف الفبا تنظیم گشته است. کتاب با محمّدها و احمدها آغاز گردیده و پیشاپیش همه، از پیامبر خدا- صلوات اللَّه وسلامه علیه- یاد شده است. در آغاز کتاب، پیشگفتار جالبی درباره محتویات آن، به نگارش در آمده است.
3- «تحفة الکرام بأخبار البلد الحرام» فشرده کتاب «شفاء الغرام» و نام دیگرش «تحصیل المرام من تاریخ البلد الحرام» است.
4- «هادی ذوی الأفهام إلی تاریخ البلد الحرام» که فشرده کتاب پیش گفته؛ یعنی «تحفة الکرام» است.
5- «الزّهور المقتطفة فی تاریخ مکّة المشرّفه» که این نیز فشرده کتاب قبلی؛ یعنی «هادی ذوی الأفهام» است.
6- «عجالة القری للراغب فی تاریخ امّ‌القری».

1- نک: همین کتاب، ج 1، ص 329

ص: 28
7- «الجواهر السنیّة فی السیرة النبویه».
همچنین تألیفات گرانقدر دیگری نیز دارد که «شفاء الغرام بأخبار البلد الحرام» نخستین کتاب از آنهاست که به چاپ رسیده است.
مؤلّف این کتاب در شب چهارشنبه بیست و سوم شوال المکرم سال 832 در مکّه مکرمه و در پی انجام عمره در بیست و هفتم رمضان همان سال و به جای گذاشتن آثاری جاودان، وفات یافت. از میان علما کمتر کسی چون فاسی- این عالم و فقیه و تاریخ‌نگار بزرگ سرزمین حجاز- به تدوین کتب ارزشمند درباره تاریخ سرزمین مکه توجه داشته است.
شایسته است که مسلمانان آثار خطی «فاسی» را مورد توجه قرار دهند و در چاپ و انتشار آنها سهیم شوند و در جهت عرضه آنها بکوشند تا همگان از نوشته‌های او بهره گیرند و بر نکات دقیق و باریک تاریخ عرب (و اسلام) در یکی از تاریک‌ترین دوره‌های تاریخ اسلامی، آگاهی یابند.
خدای او را رحمت کناد و بهترین پاداش‌ها، بهره‌اش گرداناد!
ص: 29
مقدّمه مؤلّف‌

به نام خداوند بخشنده مهربان
بر پیامبر گرامی، محمّد مصطفی و یاران و خاندانش درود می‌فرستیم و از خدای یاری می‌طلبیم. پروردگارا! به حق محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله بر ما آسان‌گیر و یاری ده که بزرگوار و والایی.
سپاس خدای را سزاست که مکّه مکرّمه را از هر جای دیگر، والایی و ارج بیشتری بخشید و آن را جایگاه مقدس گردانید و به ساکنان پیرامون آن عطای بسیار داد.
و چه مزیتی برای شهر، برتر از اینکه بیت‌اللَّه‌الحرام در آن قرار دارد؛ که خود محل گردآمدن و مکان امنی برای مردم است و گناهان هر حج‌گزار و طواف‌کننده آن آمرزیده می‌شود.
او را سپاس می‌گویم که همجواری خانه مطهّر خود را به من ارزانی داشت و هم از او می‌خواهم تا واپسین دم زندگی مرا، از این موهبت برخوردار گرداند.
شهادت می‌دهم که نیست خدایی جز پروردگار یکتا و بی‌همتایی که مکّه و پیرامون آن را حریم خانه خویش قرار داد و با آب زمزم از غذا بی‌نیاز کرد و ناخوشی‌ها را شفا بخشید.
گواهی می‌دهم که سید و سرور ما محمّد مصطفی، برترین و والاترین کسی است

ص: 30
که بوسه بر حجرالأسود زد و به طواف کعبه آمد و در مقام ابراهیم خلیل نماز گزارد و در عرفات و مشعر توقف کرد. درود و سلام خداوندی بر او باد تا هرگاه که سنگی به جمره زده می‌شود و حاجتمندی به خانه کعبه پناه می‌آورد و احرام پوشی به صفا و مروه در می‌آید! خدای از او و یارانش- که پاس حرمتشان بر هر مسلمان واجب است- راضی و خشنود باد!
امّا بعد: از زمانی که خداوند مرا توفیق داد تا به کسب دانش دین بپردازم و در این رشته مشغول شوم، همواره در آرزوی این بودم که بدانم پس از امام ابوالولید محمّدبن عبداللَّه‌بن احمدبن محمّدبن ولیدبن عقبةبن ازرق‌بن ابی‌شَمِر غسانیِ ازرقیِ مکی، مؤلفِ «اخبار مکّه» (1) در اخبار مربوط به بنای کعبه معظّمه و زیورها و آراسته‌ها و آویزهای آن و آنچه پیشکش آن شده، پوشش حجرالأسود، اخبار مربوط به بنای مسجدالحرام و بناهای موجود در آن؛ از جمله مقام حضرت ابراهیم، حجر اسماعیل، چاه زمزم، سقّاخانه عبّاس بن عبدالمطّلب و منبرهای مسجدالحرام، جایگاه طواف و مقامات بزرگان و زمان آغاز نماز (جماعت) در آن، بنای اماکن متبرّکه در مکّه معظّمه؛ یعنی مساجدی که گفته می‌شود پیامبرخدا صلی الله علیه و آله در آنها نماز گزارده است، محلّ تولّد پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله و جای تولّد مولایمان علیّ‌بن ابی‌طالب و دیگر زادگاه‌های موجود در مکّه، خانه‌های متبرّک مکّه؛ از جمله خانه ابوبکر صدّیق، خانه خدیجه بنت خویلد، امّ‌المؤمنین، خانه ارقم‌بن ابی‌ارقم مخزومی- که به دار خیزران شهرت دارد- و بنای مساجد اطراف مکّه؛ شامل مسجدبیعت، محلّ بیعت رسول خدا صلی الله علیه و آله با انصار در نزدیکی عقبه منا، مسجد خیف در منا و دیگر مساجد منا، مسجد عایشه امّ‌المؤمنین که پس از حج خود از میقات تنعیم، از آنجا

1- ابوالولید محمّدبن عبداللَّه‌بن احمدبن محمّدبن ولیدبن عقبة بن ازرق، مؤلّف کتاب «اخبار مکّه و ما جاءفیها من‌الآثار» است که در حدود سال 250 وفات یافت. صاحب «کشف الظنون» گوید: سال مرگ وی 223 است و ابن‌عزم تونسی صاحب «دستور الأعلام» ازکتابهای خطی کتابخانه مکّه مکرّمه سال مرگ او را 212 برشمرده است. اخبار مکّه ازرقی طی دوره‌های مختلف تاریخی، پس از وی، از سوی بسیاری از تاریخ‌نگاران خلاصه شده و اساس کار تاریخ‌نگاران در باب اخبار مکه بوده است.

ص: 31
برای عمره احرام پوشید و نیز بنای نشان‌های محدوده حرم و مشاعر حج و عمره؛ یعنی صفا و مروه و مشعرالحرام و جز آن ... بر همه اینها چه گذشته است؟ و پس از ابوولید ازرقی، چه وقف‌هایی برای طلاب علوم دینی و فقها و دیگران از نظر مدرسه و مکتب و نوانخانه (1) و ... انجام شده و تاریخ وقف آنها از چه هنگام است و نیز پس از ازرقی، چه باران‌ها و سیل‌هایی در مکّه آمده است؛ تمامی این آگاهی‌ها را برخی از کتب تاریخ و برخی دیگر از روی نوشته‌های سنگ‌ها و مرمرها و الوارهایی که در آن جاهای مورد نظر قرار داشت و اطلاعاتی بر آنها کتابت شده بود و نیز از گفته‌های افراد مورد اعتماد، دانستم و برخی را به چشم خود دیدم و همه را به خاطر سپردم و به طور پراکنده و از بیم فراموشی بر برگ‌های جداگانه قید کردم.
درباره فراموشی، از ابوحمزه انس بن مالک انصاری، خدمتکار پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله، روایت کرده که آن حضرت می‌فرمود: «عزیزان من! دانش و آگاهی‌های خود را با نوشتن، ماندگار کنید.» آنگاه به نظرم رسید که نوشته‌های پراکنده را گرد آورم و مرتّب کنم و آنچه را از کتاب ازرقی، با مسائل مورد اشاره همخوانی دارد و سودمند می‌یابم بدان بپیوندم.
چنین کردم و احادیث و نوشته‌هایی در فضیلت کعبه و اعمال مربوط به آن و در فضل حجرالأسود و رکن یمانی و حجر (اسماعیل علیه السلام) و مقام (ابراهیم علیه السلام) و مسجدالحرام و مکّه و حرم و زمزم و جاهای مقدّس مکّه و اطراف آن گرد آوردم که «ازرقی» به برخی از آنها اشاره کرده و من بسیاری نکات سودمند بر آنها افزوده‌ام که «ازرقی» نیاورده است؛ ازرقی به برخی از این نکات توجه داشته و آنها را گرد آورده و به برخی دیگر توجّهی نکرده است.

1- نوانخانه [برگردان واژه رباط] بناهایی است که به وسیله افراد نیکوکار برای سکونت مستمندان وبی‌خانمان‌ها- اعم از اینکه اهل مکّه باشند یا نباشند- ساخته می‌شد. بعضی از آنها ویژه زنان و برخی ویژه مردان بوده است؛ در مکّه از این گونه نوانخانه‌ها فراوان بوده و تقریباً در همه محلّه‌های آن، وجود داشته است. «رباط» در اصل بارویی بوده که رزمندگان و مجاهدان مسلمان در آن گرد می‌آمدند. و غیر مسلمانان مانند آن نداشته‌اند، «مترجم».

ص: 32
از دسته نخست، احادیث نبوی و روایات و آثاری از صحابه و پیشینیان و اخبار زمان جاهلیّت درباره مکّه و مردمان و شاهان و فرمانروایان و ... آن است و از دسته دوم، مسائل فقهی و احادیث و نیز آموخته‌های خویش درباره مکه و پیرامون آن از جمله مکتب‌خانه‌ها و نوانخانه‌ها و ... و آگاهی‌هایی که از کارگزاران مکّه در دوره اسلامی، آنچه درباره مکّه و مردمان و کارگزاران آن و نیز درباره حاجیان از زبان مسلمانان شنیده شده است که البته بسیاری از اینگونه اخبار را ازرقی در کتاب خود (به طور پراکنده) آورده است. همچنین بیان برخی کارهای ماندگار و نیک و پاره‌ای مسائل فقهی است که دریغمان آمد ناگفته بگذاریم؛ چرا که در هیچ کتابی از آنها سخن به میان نیامده (1) و خردمندان را بدانها، اشتیاق فراوانی است.
یادداشت‌های خود را درباره طول و عرض و ابعاد مکّه و مسجدالحرام و جاهای مختلف آن و نیز اماکن متبرّکه مکّه و حدود مسجدالحرام در جهات شناخته شده‌ای که دارای نشان‌های راهنما هست، آورده‌ام؛ زیرا ذرع مورد نظر ما (که بدان اندازه گرفته‌ایم) ذرع آهنینی است که در پارچه فروشی‌های دیار مصر و حجاز متداول است، ولی ذرع مورد نظرِ ازرقی، ذرع دستی بوده است و بدین ترتیب از اندازه آن اماکن با هر دو واحد می‌توان آگاهی یافت. برخی از آنچه تحریر کرده‌ام در کتاب ازرقی (اخبار مکّه) یافت نمی‌شود وتنها در این کتاب می‌توان دید.
از این‌رو است که این تألیف- بحمداللَّه- همه‌گونه آگاهی‌ها و اخبار را دربردارد و به

1- این کتاب، پس از تصنیف «ازرقی» نگاشته شده است؛ پس از آن ابن‌ظهیره کتاب: «الجامع اللطیف فی‌فضل مکّة وأهلها و بناء البیت الشریف» را در سال 950 و بعد از او، قطبی حنفی در گذشته 988 کتاب خود «تاریخ قطبی» را با عنوان: «الإعلام بأعلام بیت‌اللَّه‌الحرام» تصنیف کرد که آخرین تاریخ یاد شده در آن، سال 984 ه. ق. صفحه 260 است. از آن پس و در دوره معاصر کتاب‌های بسیاری درباره مکّه و بیت‌اللَّه‌الحرام به رشته تحریر درآمده که از جمله می‌توان به «تاریخ عمارة البیت الحرام» و نیز «تاریخ الکعبة المعظّمه» از حسین عبداللَّه باسلامه و کتاب «تاریخ مکّه» نوشته احمد سباعی اشاره کرده، که در سال 1372 انتشار یافت. تمامی این کتاب‌ها- که نویسندگان و مؤلّفان آنها جملگی از اهالی مکّه مکرّمه‌اند، منابع ارزشمندی در تاریخ مکّه و بیت‌اللَّه‌الحرام به شمار می‌روند.

ص: 33
خواست خدا مفید و سودمند خواهد بود و دارنده آن، بی‌نیاز از کتاب‌های ازرقی و فاکهی است، در حالی که آن دو کتاب، خواننده را از این کتاب بی‌نیاز نمی‌سازد؛ اگرچه ازرقی و فاکهی را حق پیشقدمی و آغازگری در این عرصه است و آنچه آنان یادآور شده و نگاشته‌اند، اساس و بنیاد این کتاب قرار گرفته است.
در کتابی که محمّدبن اسحاق‌بن عباس مکّیِ فاکهی نگاشته، مطالب بسیار سودمندی وجود دارد که لابه‌لای کتاب ازرقی (اخبار مکّه) و نیز در تألیف ما، درباره آنها مطلبی نیامده است. این دو تاریخ‌نگار (ازرقی و فاکهی) در سده سوم زیسته‌اند و فاکهی- به گمان بسیار- اندکی دیرتر از ازرقی بوده و از زمان آن دو، تاکنون که پانصد و چهل و اندی سال است (1) کسی در این زمینه تألیفی نداشته است، حال آنکه طی این فاصله زمانی، مسائل و رویدادهای بسیاری پیش آمده که آگاهی بر تمامی آنها آسان نیست، تلاش فراوانی برای اطلاع از آنها به عمل آوردیم، بر برخی از آنها دست یافتیم و در مورد برخی دیگر، ناکام ماندیم که جای افسوس بسیار دارد.
از بی‌توجّهی فضلای مکّه مکرّمه در پی‌گیری کار ازرقی و نگاشتن تاریخ شهر مکّه و معرّفی بزرگان و کارگزاران و قاضیان و سخنوران و علما و راویان آن، آنگونه که فضلای دیگر شهرها انجام داده‌اند؛ از جمله تاریخ بغداد نوشته خطیب بغدادی (2) و پس از وی تاریخ دمشق نوشته ابن‌عساکر (3) و تاریخ مصر تألیف قطب حلبی و چند تاریخ شهر دیگر، در شگفتم.

1- ولادت فاسی در سال 775 و فوت او به سال 832 اتّفاق افتاد و کتاب «شفاء الغرام بأخبار البلد الحرام» رادر سال 816 تألیف کرد.
2- خطیب بغدادی در سال 406 وفات یافت و کتاب وی از منابع بسیار مهم در تاریخ این شهر است.
3- علی بن ابی‌محمّد حسن بن هبةاللَّه بن عبداللَّه بن حسین حافظ ثقةالدین ابوالقاسم دمشقی شافعی، معروف به ابن‌عساکر در محرّم سال 499 متولّد شد و در رجب سال 571 وفات یافت. او دارای تصنیف‌های بسیاری در حدیث است؛ مهمترین تألیف او «التاریخ الکبیر لدمشق» در چندین جلد است. نک: اسماعیل پاشا بغدادی، هدایة العارفین فی أسماء المؤلّفین وآثار المصنّفین، جلد اول، طبع استامبول، 1951 م.

ص: 34
خداوند متعال به من این توفیق را بخشید تا مطالبی در این زمینه گرد آورم. در این راه با شور و شوق و نیز پیگیری و با مطالعه تألیفات تاریخی، طبقاتی، فرهنگ‌نامه‌ها و سرگذشت‌نامه‌ها و بررسی اظهار نظر علما در این باره، به بخشی از آنچه دنبال می‌کردم دست یافتم که البته همراه با مطالب مناسبی که بدانها می‌افزودم، بر حسب حروف الفبا مرتب کردم؛ به استثنای محمّدها و احمدها که بر دیگران مقدّم و با پیامبر گرامی محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله همنامند و از این رو نام او صلی الله علیه و آله همراه با فشرده‌ای از شرح حال مقدّس آن حضرت به قصد تبرک جویی، در آغاز همه زندگی‌نامه‌ها آمده است.
در پیشگفتار جامع کتاب که حاوی فشرده اهداف این تألیف است، یادآور شدم که نوشته حاضر، دربرگیرنده بخشی از اخبار مکّه و بخشی از رویدادهای اجتماعی و دیگر مسائل درباره آن است.
این تألیف را «العِقد الثمین فی تاریخ البلد الأمین» نام نهادم و پس از نگارشِ بخشِ عمده آن و تنظیم باقی مانده در ذهن خود، آن را بازنویسی کردم و خلاصه‌ای از آن را در نصف حجم اولیه ترتیب دادم و این خلاصه را «عجالة القری للراغب فی تاریخ امّ‌القری» نامیدم.
از خداوند متعال مسألت دارم‌که توفیق پاک‌نویسی و تحریر نهایی این دو کتاب را عطا فرماید، تا همگان‌را سودمند افتد ومرا نیز به کار آید و برای آخرتم توشه‌ای باشد.
این تألیف که زندگی‌نامه‌ها را نیز شامل می‌شود، بی عیب و نقص نیست. علّت نیز- آنچنان که گفته شد- آن است که تألیفی در این موضوع نیافته‌ام. تنها مطلع شدم که تاریخی درباره مکّه تألیف شده که شیخ ابوالعباس احمد بن علی مَیُورْقی (1) آن را به

1- منسوب به «میورقه» به فتح میم و ضمّ یاء و سکونِ واو و را، جزیره‌ای در شرق اندلس است معجم‌البلدان. او شیخ ابوالعباس احمد بن علی میورقی مالکی در گذشته آخر ذی‌حجّه سال 678 است که در مقبره ابن‌عباس روبه‌روی گوشه بیرونی مسجد عباس دفن شده است. رساله‌ای درباره طائف دارد که نام آن را «بهجة المهج فی بعض فضائل الطائف و وجّ» نهاده که نسخه‌ای خطی است وهنوز به چاپ نرسیده است.

ص: 35
شریف زید بن هاشم بن علی بن مرتضی علوی حسنی نسبت داده و او را حاکم مدینه پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله دانسته و این در نامه‌ای که به شیخ ابوالعباس مذکور نوشته، مطرح شده است و آن را در کتاب «الجواهرالثمینه علی مذهب عالم‌المدینه» تصنیف ابن‌شاش مالکی و به خط میورقی- که در «وج» طائف وقف شده است- یافتم؛ در این نامه پس از بسم‌اللَّه، زیدبن هاشم‌بن علی، آمده است: این بنده در سه شنبه، نیمه شعبان، در آنجا خدمت کردم که روی کلمه شعبان، «سال ششصد و هفتاد و شش» به خط میورقی، افزوده شده است. آنگاه پس از بیان مطالبی (ابن‌زید) می‌گوید: «این حقیر به رغم دشواری‌ها و رنج‌هایی که از هر جهت متحمّل شده‌ام، در اندیشه نگارش تاریخ مکّه مکرّمه بوده و تاکنون حدود پنج جزوه از آن را نگاشته‌ام».
من (فاسی)، این تاریخ را هرگز ندیده‌ام و نمی‌دانم که بر چه سیاق است؛ آیا تنها شرح حال و زندگی‌نامه است یا وقایع‌نگاری است و مطالبی از اخبار مکّه مکرّمه و کعبه معظّمه نیز در آن یافت می‌شود؟
به هر تقدیر، این اثر خود را «شفاء الغرام بأخبار البلد الحرام» نام نهادم و آن را در چهل باب ترتیب دادم، که عبارتند از:
- باب نخست: درباره مکّه مکرّمه و حکم خرید و فروش و اجاره خانه‌های آن.
- باب دوّم: در نام‌های مکّه معظّمه.
- باب سوّم: درباره حریم مکّه معظّمه و علّت این حریم و نشانه‌ها و نیز محدوده آن و در ضبط الفاظ مربوط به حدود و معنای برخی نام‌های آن‌ها.
- باب چهارم: در ذکر برخی احادیث و روایاتی که نشان از حرمت مکّه و حریم آن دارد و نیز درباره برخی احکام ویژه آن و شمّه‌ای از بزرگداشت مکّه و حرم آن، از سوی مردم و بزرگیِ گناه در آن و در فضیلت حرم.
- باب پنجم: در بیان احادیثی که دلالت بر فضیلت مکّه بر سایر شهرها دارد و این که نماز در آن، از هر جای دیگر برتر است و دیگر فضایل آن.
- باب ششم: در مورد اقامت و مرگ در مکّه و اندکی از فضیلت مردم آن و فضیلت
ص: 36
جدّه (ساحل مکّه) و بیان اخبار آن و فضیلت طائف و اخبار آن.
- باب هفتم: در اخبار بنای کعبه معظّمه.
- باب هشتم: در ویژگی‌های کعبه و ابعاد آن و نیز درباره پیرایه‌ها و آویزها و پوشش و عطر و مأموران و نام ایشان و در مورد ویران ساختن کعبه از سوی حبشی و زمان فتح آن در جاهلیت و اسلام و در روی آوردن نمازگزاران به سمت کعبه از جاهای دیگر و شناخت روش قبله در مناطق مختلف.
- باب نهم: در بیان مصلّای پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله در کعبه و ارزش نماز وی و زمان آن و صحابه‌ای که روایت کرده یا کسانی که نفی کرده‌اند و درست‌تر دانستن روایت دسته نخست و آنچه در جمع میان این دو گونه روایت، بیان شده و نیز درباره دَفَعات در آمدن آن حضرت به کعبه پس از هجرت و نخستین بار که وارد کعبه شدند.
- باب دهم: در ثواب وارد شدن به کعبه معظمه و درباره آن دسته از اخبار نارست که گویای عدم استحبابِ ورود به آن است و نیز درباره اعمال پیامبر صلی الله علیه و آله که باید در آن خواسته شود و حکم نماز و آداب ورود به آن.
- باب یازدهم: در فضایل کعبه، حجرالأسود و رکن یمانی.
- باب دوازدهم: در فضیلت اعمال مربوط به کعبه؛ همچون طواف، نگریستن به آن، و گزاردن حج و عمره.
- باب سیزدهم: در آیات مربوط به کعبه معظّمه.
- باب چهاردهم: درباره حجرالأسود.
- باب پانزدهم: درباره ملتزم، مستجار و حطیم و اخباری که پیرامون استجابت دعا در آنجا و دیگر اماکن مقدس مکه و پیرامون آن، وارد شده است.
- باب شانزدهم: در اخبار مقام حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام.
- باب هفدهم: در اخبار حجر اسماعیل علیه السلام در این باب، محل‌هایی که پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله در اطراف کعبه نماز گزارده، بیان شده است.
- باب هجدهم: درباره تاریخچه توسعه و بنای مسجدالحرام و ابعاد آن.
ص: 37
- باب نوزدهم: در بیان تعداد ستون‌ها، صُفّه‌ها، طاق‌ها، ایوان‌ها، آویزها، درها، نام‌درها و گلدسته‌های مسجدالحرام و آنچه برای استفاده همگانی در آن ساخته‌اند و جایگاه‌های مقدس آن و چگونگی نماز در آن جایگاه‌ها.
- باب بیستم: در اخبار زمزم و سقاخانه عباس بن عبدالمطلب.
- باب بیست و یکم: در بیان اماکن مقدس مکه و پیرامون آن.
- باب بیست و دوم: درباره محل‌هایی که به مناسک حج مربوط می‌شود.
- باب بیست و سوم: درباره مکتب خانه‌ها، نوانخانه‌ها، سقاخانه‌ها، برکه‌های وقفی، چاه‌ها و چشمه‌ها، وضوخانه‌ها و آبریزگاه‌ها و دیگر مواردی که در مکه و پیرامون آن وجود دارد.
- باب بیست و چهارم: درباره خاندان محض‌بن جندل (شاهان مکه) و نَسَب ایشان و بیان اخباری از عمالقه (شاهان مکه) و نسب آنان و نیز درباره تولیت بیت‌اللَّه الحرام از سوی «طَسْم».
- باب بیست و پنجم: درباره خاندان «جُرْهُم» و نسب آن‌ها که تولیت مکه را بر عهده داشتند و درباره شاهانِ مکه از این خاندان و مدت پادشاهی ایشان بر مکه و اختلاف نظرهایی که در نسب آنان وجود دارد و چگونگی بیرون راندن آنان از مکه.
- باب بیست و ششم: مطالبی درباره اسماعیل پیامبر علیه السلام و ذکر سر بریدن وی توسط حضرت ابراهیم علیه السلام.
- باب بیست و هفتم: مطالبی درباره «هاجر» مادر حضرت اسماعیل علیه السلام و درباره نام فرزندان و خاندان اسماعیل و تولیت نابت بن اسماعیل بر مسجدالحرام.
- باب بیست و هشتم: در ذکر تولیت أیادبن نزاربن مَعَدّبن عدنان بر کعبه و تولیت خاندان ایاد بن نزار بر کعبه و مطالبی درباره آنان و اخبار خاندان مضر و این که پیش از قریش چه کسی از خاندان مُضَر، تولیت کعبه را بر عهده داشت.
- باب بیست و نهم: در اینکه چه کسی از اعراب در زمان کارگزاری خاندان جُرهُم و نیز خاندان خزاعه و قریش بر مکه، «امیر الحاج» بوده است.
ص: 38
- باب سی‌ام: در بیان اینکه چه‌کسی از اعراب در مکه عهده‌دار تأخیر انداختن ماه‌ها(1) بوده است و چگونگی انجام این کار و درباره «حُمس» (2) حلّه و «قَلَمَّس». (3)- باب سی و یکم: اندکی درباره خاندان خزاعه، کارگزاران مکه در زمان جاهلیت و نسب و مدت ولایت ایشان بر مکه و نخستین شاهان ایشان در مکه و جز آن و درباره «عمرو بن عامر ماءالسماء» که گویند خاندان خزاعه بدان منسوب است و اندکی از اخبار فرزندان وی و جز آن.
- باب سی و دوم: در بیان اخبار قریشِ مکّه در زمان جاهلیت و مطالبی در فضیلت ایشان و آنچه بدان توصیف شده‌اند و بیان نسب ایشان و علت نامیده شدن آنها به قریش و آغاز کارگزاری آنان بر کعبه و امارتشان بر مکه.
- باب سی و سوم: اندکی درباره خاندان قُصَیّ بن کلاب بن مُرَّه و تولیت آنان به دلیل در اختیار داشتن پرده‌داری، سقایت، دستگیری نیازمندان، علمداری و رهبری از سوی وی و توضیحاتی در این باره.
- باب سی و چهارم: درباره جنگ «فجار» و حبشی‌ها.
- باب سی و پنجم: درباره «حِلْف الفضول» و «ابن جدعان» که این پیمان در خانه وی منعقد شد و درباره سخاوتمندان و حکام قریش در جاهلیت و چیرگی «عثمان‌بن حویرث بن اسدبن عبدالعزّی بن قُصَیّ» بر ایشان و مطالبی درباره وی.
- باب سی و ششم: درباره فتح مکه و مطالبی در اطراف به آن.
- باب سی و هفتم: درباره کارگزاران مکّه معظّمه در دوره اسلامی.

1- تأخیر انداختن در ماه‌های حرام که به آن «نَسِیْ‌ء» می‌گفتند به منظور ادامه جنگ، بدون برخورد با آنها بوده است.
2- «حمس» قبایلی از خاندان عامر و دیگران بودند که هم پیمان شدند و در میان اعراب از شوکت و هیبتی برخوردار بودند.
3- «قلمّس» اولین کسی‌است که ماه‌ها را در میان اعراب به تأخیر انداخت. نام کامل او حذیفةبن عبد فقیم‌بن عامربن ثعلبةبن حارث‌بن مالک‌بن کنانةبن خزیمه بوده است. «قلمّس» به معنای سید و بزرگوار و گشاده دست است.

ص: 39
- باب سی و هشتم: در بیان حوادث مربوط به مکّه بعد از اسلام.
- باب سی و نهم: اندکی درباره باران‌ها و سیل‌های مکّه در جاهلیت و اسلام و نیز درباره آذرخش‌های مکه و اخبارِ گرانی و ارزانی و فراوانی و بیماریِ وبا.
- باب چهلم: درباره بت‌هایی که در مکه و پیرامون آن وجود داشت و بیان اخبار آنها و اندکی درباره بازارهای مکه در جاهلیت و اسلام و بیان بخشی از اشعاری که در شوق به مکه و ستایش آن، سروده شده است.
از همه کسانی که بر این مختصر و اصل (1) آن وقوف یافته و آنها را از نظر می‌گذرانند، استدعا دارم که از کاستی‌ها و غلط های تحریری، در گذرند که علّت، فراموشی و لغزشی است که همه انسان‌ها، بدان گرفتارند.
علت کاستی‌ها نیز- هم چنان که گفتم- آن است که تألیفی در این موضوع، پس از آثار «ازرقی» و «فاکهی» نیافته‌ام که به کار آید.
از خداوند متعال می‌خواهم که به حقِّ حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و خاندان و یاران بزرگوارش، بهره مرا از این کار ثواب فراوان مقرّر دارد.
تصمیم گرفتم که به دلیل فراوانی نقل مطلب از «تاریخ ازرقی»، سلسله اسناد خود را خاطرنشان سازم و پسندیده است که این زنجیره، به «ازرقی» پیوند داده شود.
ابوالمعالی عبداللَّه بن عمر صوفی که در قاهره استادم بود، از ابوزکریّا یحیی‌بن یوسف قرشی که او- اگر نه به طریق سماع- از راه اجازه گفته است که ابوالحسن علی‌بن هبةاللَّه خطیب و عبدالوهاب بن ظافر ازدی، هر دو از ابوطاهر احمد بن محمد حافظ شنیده‌اند که او گفته است مبارک بن عبدالجبار معروف به ابن‌طُیوری به ما خبر داده و گفته که او را ابوطالب محمدبن علی‌بن فتح عشاری و او از ابوبکر احمدبن محمدبن ابوموسی هاشمی و او نیز از ابواسحاق ابراهیم بن عبدالصمد هاشمی و سرانجام او از «ابوالولید محمدبن عبداللَّه ازرقی» شنیده است.

1- منظور از اصل، کتاب «العقد الثمین» است که مشتمل بر زندگی‌نامه‌ها و حوادث تاریخی است.

ص: 40
صفحه سفید
ص: 41